انجیل مقدس

الهام

الهام
لیسان العرب از طریق "مرجع ، نوشتن ، پیام ، برای الهام بخشیدن و کلمات پنهان ... و همه چیزهایی که به دیگران تحویل داده شد" الهام را به عنوان یک زبان تعریف می کند.
اما از نظر قانونی ، تعاریف مختلفی از وحی وجود دارد که می تواند به دو دسته تقسیم شود:

۱ - با توجه به محتوای الهام گرفته شده ، بنابراین معنی آن مطابق (کتاب) مکاشفه که کلام خدا به رسولانش است می باشد.

۲ - به عنوان عملی الهام بخش ، روشی که برای الهام دادن استفاده شده است.

قرآن سه فرم الهام را تجویز کرده است که در سوره الشوری ۴۲: ۵۱ آمده است: «و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستاده‏ اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيده‏ كار ».

۱ - اولین روش الهام یا مکاشفه ، کلام خدا به رسولان خود با انداختن ایده یا دمیدن آن در قلب و ذهن آنها است ، به عبارت دیگر ، آنها را القا می کند ، که القرطوبی و ابن کثیر به تفسیر آن پرداخته‌اند. رویا ، همانطور که برای ابراهیم خلیل الله (الصفت ۱۰۲) اتفاق افتاد ، که توسط ابراهیم به عنوان وحی از طرف خدا پذیرفته شد.

۲ - روش دوم، کلام خدا به پیامبرانش از پشت پرده است و در داستان گفتگو خدا با موسی ، او می تواند صدا را بشنود اما خدا را نمی بیند. این شکل از مکاشفه فقط با حضرت موسی (ع) استفاده شده است. سوره اعراف ۱۴۳ حضرت موسی خواست که به خدا نگاه کند ، اما خدا به او گفت که غیرممکن است.

۳ - روش سوم الهام یا مکاشفه این است که خداوند پیامبری را به دلخواه خود برای رسولانش می فرستد ، پیامبر در اینجا به معنی فرشته ای از خداوند است ، رسول اسلام از این طریق الهام گرفته است که به نظر می رسد به صورت دیکته ای الهام گرفته است. خداوند پیامبر را به شکل فرشته ای یا به شکل مردی که پیامبر را می بیند ، می فرستد ، فرشته جبرئیل به شکل مردی سحابی ضحی الکلبی نام، ظاهر می شد. یا فرشته به روشی نادیدنی به شکل صدایی الهامی را نزول می کرد.

روش اول روش الهام و مکاشفه کتاب مقدس است ، الهام از طریق انداختن ایده یا دمیدن آن در قلب و ذهن پیامبران و رسولان. تمامی کتبِ مقدّس الهام خداست و برای تعلیم و تأدیب و اصلاح و تربیت در پارسایی سودمند است، تا مرد خدا به کمال برای هر کارِ نیکو تجهیز گردد. (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶-۱۷)


آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟

آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟

خدا شما را بخاطر کفر می بخشد. استغفر الله

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر فاسقي برايتان خبري آورد نيك وارسى كنيد مبادا به ناداني گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ ايد پشيمان شويد (الحجرات ۴۹: ۶)

“يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ” (سورة الحجرات 49: 6)
کسی که می گوید که قرآن با خود تناقض دارد… زیرا قرآن می گوید:

انعام 6: 34 «کلمات الله عوضی نیست» «هیچ کس نمی تواند کلمات (و احکام) خدا را تغییر دهد». سوره انعام 6: 115 «و کلام پروردگارت به حق و عدالت تحقق یافت. هیچ جایگزینی برای گفتار او وجود ندارد و او همه را می شنود و همه را می داند.»

وعده ‏هاى خدا را تبديلى نيست (یونس ۱۰: ۶۴) "لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ

با این وجود، برخی اعتقاد دارند که مواردی به کتاب مقدس، کلام خدا، اضافه یا کاسته شده است.

الحجر ۱۵: ۹ بى‏ ترديد ما اين قرآن، کلام خدا را، را به تدريج نازل كرده‏ ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود

الحجر ۱۵: ۹ إنِاَّ نحَْنُ نزََّلْناَ الذِ كْرَ وَإنِاَّ لَه ُ لَحَافظُِونَ

1- تورات.

قرآن ۱۸ بار كلمه تورات را ذكر كرده و تأیید می كند كه كلام خدا است. تفسیر اولیه قرآن طبری از تورات یهودیان به عنوان "توراتی که امروز آنها دارند" یاد کرده است.

بقره ۲ :۵۳ "ما به موسی کتاب و ملاک دادیم تا هدایت شوی"

احقاف ۴۶: ۱۲ "پیش از این کتاب موسی {رهبر} و یک رحمت بود. این کتاب تأیید کننده به زبان عربی است ، برای هشدار بدکاران و مژده دادن به کسانی که کارهای خوب انجام می دهند. "

وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ

٢- مزمور (زبور)

قرآن 3 بار کلمه زبور را ذکر کرده است. (نساء 4: 163؛ الاسراء 17: 55؛ انبیاء 21: 105). (Al-Nisa 4: 163; Al-Isra’ 17: 55; Al-Anbiya 21: 105).

An-Nisa 4:163 “We inspired you (Muhammad) as we inspired Nuh and the prophets after him. We inspired… and to David We gave the Psalms”. The Qur’an stresses that the Psalms is inspired by God.

Al-Anbiya 21: 105 “We have written in the Zabour after the reminder (Al-Thikr الذكر) My righteous servants will inherit the earth”.

This is a direct quotation from Psalm 37:11 “But the meek shall inherit the earth, and shall delight themselves in the abundance of peace.”

۳- انجیل

قرآن ۱۲ بار کلمه انجیل را ذكر كرده است.

آل عمران ۳: ۳-۵ "اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه پيش از خود مى‏ باشد به حق بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را... در حقيقت هيچ چيز در زمين و نه در آسمان بر خدا پوشیده نمى‏ ماند"

إنَِّ الَّلَّ لًَ يخَْفىَٰ …نزََّلَ عَليَْكَ الْكِتاَبَ باِلْحَ قِ مُصَ دِقًا لِ مَا بيَْنَ يدََيْهِ وَأنَزَلَ التوَّْرَاةَ وَالِْْنجِيلَ مِن قبَْلُ هُدًى لِلناَّسِ وَأنَزَلَ الْفرُْقَانَ عَليَْهِ شَيْءٌ فِي الْْرَْضِ وَلًَ فِي السَّمَاءِ

المائده ۵: ۴۶-۴۷ و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران ديگر] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق‏ كننده تورات قبل از آن است و براي پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است. و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند.

المائده ۵: ۶۸-۶۹ بگو اى اهل كتاب تا [هنگامى كه] به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است … كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه يهودى و صابئى و مسيحى‏ اند هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند پس نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين خواهند شد.

بعد از تمام آنچه قرآن در مورد کتاب مقدس می گوید ... چه کسی کتاب مقدس را تغییر داده است؟ چه زمان؟ چرا؟ چگونه؟ و کجا؟

برخی فراموش می کنند که تورات و مزامیر همان کتابهایی هستند که امروزه یهودیان و مسیحیان از آنها استفاده می کنند ، بنابراین یهودیان و مسیحیان باید با تحریف کتاب موافق باشند، اما چنین چیزی غیرممکن است. برخی از مسیحیان جان خود را در راه اعتقادات خود داده اند آیا شما فکر می کنید آنها به خاطر چیزی که تحریف شده حاضر به مرگ خود هستند؟ غیر ممکن است…

خدا قویتر است یا انسان؟ زیرا قرآن می گوید که تورات ، مزامیر و انجیل از طرف خداوند است و کلمات الله قابل تغییر ، مبادله یا جایگزینی نیستند؟

اگر خداوند اجازه داد که تورات ، مزامیر و انجیل تغییر کنند و نتوانسته از آنها محافظت کند ، پس چگونه او از قرآن محافظت می کند؟


متن قرآنی در مورد تحریف کتاب مقدس

امام فخرالدین رازی در تفسیر خود می گوید: "کلمه تحریف به معنای تغییر ، دگرگونی ، کنار زدن هر چیزی از مسیر حقیقت آن است. این معنا کاربرد عمومی دارد. اما هر زمان که این اصطلاح در رابطه با مقدسات به کار رفته باشد ، در پذیرش عمومی ، به معنای تحریفی خودسر کلمه خدا از معنای واقعی و اصلی آن است و اینگونه فهمیده می شود. "

دو نوع تحریف وجود دارد تحریف لفظی یا تحريف اللفظ (تحریف متن) و تحريف معنوي یا تحريف المعني (تحریف معني).

خود محمد ، همراه با بیشتر مفسران اولیه قرآن ، یهودیان را تنها به تحریف المعنا متهم کرد. آنها یهیودیان را به تغییر معنای کتاب مقدس با تفسیر غلط ، یا پایمال کردن حقیقت بهنگام آموزش آموزه های تورات در مورد برخی موارد ، متهم کردند. آیات بسیاری در مورد این ایده وجود دارد...


آیه شماره ۱: بقره ۲ :۷۵

قسمت اولیه قرآن اغلب توسط افرادی یکسان نقل قول شده است.

‘آيا طمع داريد كه به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحریف می کردند و خودشان هم مى‏ دانستند’ بیداوی ، در اظهار نظر در مورد این قسمت

كَنَعْتِ مُحَ همدٍ صَلهى هاللَُّ عَليَْهِ وَسَلهمَ، وَآيَةِ ال هرجْمِ أوَْ تأَوِْيلَهُ فيَفُ سَِرُونَهُ بمَِا يشَْتهَُو نَ

می گوید كه تحریف به موضوعاتی مانند توصیف پیامبر خدا ، یا آیه سنگسار یا تفسیر آن اشاره داشته است.

سید احمد همچنین با اشاره به این بخش می گوید: "قضیه"، كلام خدا را شنیدند و سپس ، پس از آنكه آن را درک کردند ، آن را تحریف کردند (انتقال دادند) "، نشان می دهد كه این اتهام فقط در خواندن كلام است نه در تغییر نوشتاری کلام.

معنای واقعی این عبارت این است که از سخنان خود پیامبر آشکار است. زیرا اگر یهودیان متن واقعی کتاب مقدس خود را تغییر داده بودند ، امکان نداشت که وی برای حل و فصل اختلافات بین خود و پیروان موسی به کتاب های مقدس تحریف شده متوسل شود. سهولتی که یهودیان می توانستند از طریق آن مسلمانان را فریب دهند ، در نوشته ثبت شده توسط بخاری به خوبی قابل درک است؛

روى أبو هريرة قال كان أهل الكتاب يقرأون التوراة بالعبرانية ويفسرونها بالعربية لأهل الإسلام

"از ابوهریره نقل شده است كه،" اهل كتاب "تورات را به عبری می خوانند و آن را به زبان عربی برای مردم اسلام توضیح می دهند." چه چیز می توانست در چنین موقعیتی برای یهودیان آسانتر از این باشد تا برداشت غلطی از متن نقل شده را انتقال دهند.

قبل از پایان باید به یک عبارت دیگر را بررسی کنیم. بخشی از قرآن که بعضاً برای اثبات تحریف شدن کتاب مقدس نقل شده است به شرح زیر است:

بقره ۲: ۴۲

وَلاَ تلَْبسُِواْ الْحَ هق بِالْبَاطِلِ وَتكَْتمُُواْ الْحَ هق وَأنَتمُْ تعَْلمَُونَ

"و حق را به باطل در نیامیزید و حقيقت را با آنكه خود میدانید كتمان نكنيد"

الرضی در تفسیر مشهور خود، الکبیر، نظراتش را در مورد این آیه چنین می نویسد؛
:عن ابن عباس أنهم كانوا يحرفون ظاهر التوراة والإنجيل، وعند المتكلمين هذا ممتنع، لأنهما كانا كتابين بلغا في الشهرة والتواتر إلى حيث يتعذر ذلك فيهما، بل كانوا يكتمون التأويل

"از ابن عباس نقل شده است که آنها متن تورات و انجیل را تغییر می دادند ، اما از نظر دانشمندان این کار غیرممکن بود ، زیرا کتاب مقدس به طور کلی شناخته شده بود و به طور گسترده ای پخش می شد و نسل به نسل منتقل شده است ، بنابراین چنین تغییری در آنها غیرممکن است. بلکه آنها معنی را پنهان می کردند. "

مطابق آنچه در بالا نوشته شده، به وضوح ثابت شده است که هیچ اتهامی مبنی بر تحریف عمدی متن کتاب مقدس در قرآن علیه یهودیان مطرح نشده است. تنها اتهام مطرح شده تغییر در معنی با تفسیر نادرست یا پنهانکاری حقیقت در برخی از قسمت ها بوده است. در کل قرآن حتی یک قسمت در مورد مسیحیان وجود ندارد که پیروان عیسی را حتی به تحریف معنی (تحریف المعنا) متهم کند. این نکته ای است که گاه از چشم دور می ماند و ما در اینجا توجه خوانندگان مسلمان را به این نکته فرا می خوانیم. زیرا حتی اگر بتوان نشان داد که یهودیان مدینه نسخه های خود از تورات را تغییر داده اند - چیزی که اثبات آن، همانطور که نشان دادیم، غیرممکن است - باز چه کسی می تواند همه یهودیان کل جهان را برای ایجاد همان تغییرات یکسان در نسخه های تورات آنها، قضاوت کند.چنین فرضی پیشگویی باورنکردنی از سوی کسانی زود باور است که آن را مطرح می کنند. بعلاوه ، فرضا اینکه یهودیان برخی از پیشگویی های مربوط به آمدن محمد را از نسخه های تورات جدا کردند ، پس چگونه پیشگویی ها در نسخه هایی که در دست مسیحیان است، یافت نمی شوند؟ همه می دانند که همیشه تلخ ترین خصومت ها بین یهودیان و مسیحیان وجود داشته است ، بنابراین تبانی بین آنها در موضوعی مانند تحریف کتاب مقدس کاملاً غیرممکن است. استنباط روشن است: چنین تحریفی در کتب مقدس هرگز رخ نداده است.


آیه شماره ۲: آل عمران ۳ :۷۸

این آیه گاهی برای اثبات تحریف تورات به شرح زیر نقل شده است:

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

و از ميان آنان گروهى هستند كه زبان خود را به [خواندن] کتاب می ‏پیچانند تا آن را از كتاب پنداريد با اينكه آن از كتاب نيست و مى‏ گويند آن از جانب خداست در صورتى كه از جانب خدا نيست و بر خدا دروغ می ‏بندند با اينكه خودشان مى‏ دانند "

تنها و تنها خواندن دقیق این قسمت کافی بود تا بیشتر افراد متعصب، متقاعد شوند که در اینجا هیچ اتفاقی برای کلمات مکتوب تورات نیفتاده است. با توجه به آیه؛ زبان خود را به کتاب می ‏پیچانند، بدیهی است که به تغییرات لفظی هنگام خواندن یا خواندن کتاب مقدس اشاره دارد. مفسر مشهور ابن عباس در اظهار نظر خود در مورد این قسمت می گوید:

يقولون علي الله الكذب وهم يعلمون أنه ليس ذلك في كتابهم

‘آنها علیه خدا دروغ می گویند؛ و آنها می دانند آنچه که می گویند در کتاب نیست. "

ابن عباس این موضوع را برای ما روشن می کند که بعضی از یهودیان عادت داشتند که به اشتباه کلمات یا عباراتی را به مطالبی که خوانده بودند اضافه کنند در حالی که در کتاب نبوده. بنابراین او به وضوح توضیح داده است که هر تغییری که رخ داده است در تکرار لفظی کتاب مقدس صورت گرفته است ، و نه در متن نوشته شده کتاب مقدس.

جلالین در تفسیر خود در مورد متن ، می گویند،

"آنها آن را در جای خود به هنگام خواندن تغییر می دهند."

شاید بد نباشد در اینجا دیدگاه های نویسنده کتاب تفسیر الدر المنثور را در قسمت بعد نقل کنیم:

وأخرج ابن المنذر وابن أبي حاتم عن وهب بن من به قال: إ هن التهوراة والإنجيل كما أ نزلهما هالل لم يغ هير منهما حر ف ولك هنهم يضلون بالتهحريف والتهأويل والكتب كانوا يكت بونها من عند أنفسهم، ويقولون هو من عند هالل، فأ هما كتب هالل تعََالَى فَإنِههَا مَحْفوُظَ لا تحو هولُ

"این مطلب توسط ابن منذر و ابن ابی حاتم از وهاب بن منابه نقل شده است که هیچ حرفی از تورات و انجیل از آنچه توسط خدا نازل شده تغییر نکرده است ، اما آنها (یهودیان) مردم را با تغییر و عوض کردن معنی، گمراه می کردند. آنها همچنین از خود کتاب می نوشتند و با اینکه از طرف خدا نبودند، می گفتند: "از طرف خداست". اما کتابهای (واقعی) خدا از تغییر در امان بودند و هیچ تغییری در آنها ایجاد نشده است. '


آیه شماره ۳: آل عمران ۳ :۷۱

با این حال ، بعضی اوقات آیه دیگری از قرآن برای حمایت از اتهام تحریف در تورات نقل می شود. آیه از این قرار است،
يَا أهَْلَ الْكِتاَبِ لِمَ تلَْبسُِونَ الْحَ هق بِالْبَاطِلِ وَتكَْتمُُونَ الْحَ هق وَأنَتمُْ تعَْلمَُونَ

‘اى اهل كتاب چرا حق را به باطل در مي ‏آميزيد و حقيقت را كتمان مى ‏كنيد با اينكه خود میدانید '

ابن هشام ، زندگینامه نویس بزرگ پیامبر ، در مورد موقع «فرستادن» این آیه برای ما توضیح داده است و با این کار ، نظر کسانی را که معتقدند که این آیه تحریف کتاب مقدس را تصدیق می کند را کاملاً رد می کند. او به شرح زیر نوشته است:

"عبد الله بن بن دائف" ، "ادی بن زید" و "الحارثه بن عوف" با هم صحبت کردند: "بیا ، بگذار صبح ما به آنچه بر محمد و یارانش نازل شده است ایمان بیاوریم ، و عصر از ایمان داشتن به آن روی برگردانیم تا دین آنها را بر ایشان مغشوش کنیم، و آنها همان کاری را که ما انجام دادیم انجام دهند، و از آیین خود برگردند. "سپس خدای بزرگوار آیه را در مورد آنها نازل فرمود: "اى اهل كتاب چرا حق را به باطل در مي ‏آميزيد؟ حقيقت را كتمان مى ‏كنيد با اينكه خود میدانید؟"

با مراجعه به سخنان ابن هشام می فهمیم که آیه‌ی مورد بحث هیچ اشاره ای به کتاب مقدس ندارد. این آیه برای یهودیان دروغگوی خاصی نازل شد که برای دور کردن مسلمانان از ایمانشان ، صبح وانمود می کردند که به محمد و قرآن ایمان دارند ، حقیقت ماجرا را "پنهان" می کردند و اهداف واقعی خود را با "دروغ" می پوشاندند، و اما آشکارا اعتقاد خود را به هنگام عصر انکار می کردند.

از سخنان مفسران برجسته مسلمان كه در بالا نقل شد ، كاملاً روشن است كه قرآن هيچ اتهامي درباره تحريف لفظی ندارد. آنچه اثبات شده این است که برخی از یهودیان عربستان از جهل شنوندگان مسلمان سو استفاده کرده و آنها را نسبت به اصل واقعی برخی از بخشهای کتاب مقدس (تورات)، آنان را گمراه کردند. کتاب مقدس به عبری نوشته شده است و برای درک مسلمانان باید به عربی ترجمه می شد. بنابراین ، هر فرصتی برای تحریف کلامی یا تفسیر غلط از بخشهایی از کتاب مقدس وجود داشت. با این حال ، هیچ وقت اتهامی مطرح نشد كه یهودیان آیه سنگسار را از تورات حذف كنند. در واقع ، این مکان تا به امروز وجود دارد: گواهی صامت بر وفاداری، که یهودیان با آن، کتاب مقدس خود را حفظ کرده اند.


آیه شماره ۴: النسا ۴ :۴۶

اتهام مشابهی برای جابجایی کلمات در کتاب مقدس علیه یهودیان عنوان شده است. نوشته شده است که؛

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا

‘برخى از آنان كه يهودى‏ اند كلمات را از جاهاى خود برمى‏ گردانند و با پيچاندن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين می‏ گویند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو ناشنوا گردى و راعنا و اگر آنان مى گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست‏ تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت كرد در نتيجه جز اندك ايمان نمى ‏آورند."

با رجوع به تفسیرهای استاندارد قرآن کاملاً روشن است که این آیه ، مانند آیات قبلی، هیچ دلیلی درمورد فساد کلامی کتاب مقدس یهودیان ندارد. بلکه نشان می دهد که "کلام" گفته شده، کلام محمد است! به عنوان مثال ، جلالین ، در تفسیر برجسته خود از قرآن، برای ما توضیح می دهد که برخی از یهودیان برای تمسخر محمد ، برخی از سلام کردن های رایج در میان مردم را تغییر می دادند.بدین ترتیب آنها نزد پیامبر می آمدند و به جای گفتن السلام و علیک "درود بر تو"، آنها السام عليك که به معنای "فاجعه ای بر تو بیاید" می گفتند . بنابراین آنها را در زبان خود سردرگم می کردند. امام فخرالدین رازی، در ادامه می گوید که یهودیان نزد محمد می آمدند و سوالات خاصی از او می پرسیدند، اما پس از مرخصی از وی ، کلامی را که وی به آنها آموخته بود تغییر می دادند.

با توجه به اظهارات این مفسران روشن است که آیه ای که در بالا برای اثبات تحریف کتاب مقدس نقل می شود، به هیچ وجه اشاره ای به کتاب ندارد ، بلکه به تغییر کلام محمد توسط یهودیان اشاره دارد. تصویری برجسته از سادگی مسلمانان و نادانی برخی در مورد تعالیم قرآن را شاهد هستیم.


آیه شماره ۵: آل مائده ۵ :۱۳

این آیه یکی از آیات قرآن است كه به طور مکرر در حمایت از اتهام تحریف متنی كتاب مقدس نقل می شود:

المائده ۵ :۱۳ "پس به پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم كلمات را از مواضع خود تحريف مي كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند ... "

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ

تفسیر (شرح) تفهیم القرآن : "سپس ، به خاطر نقض عهد ، آنها را از رحمت خود دور کردیم و مسبب سخت شدن قلب آنها شد. (و اکنون به گونه ای هستند که) آنها کلمات را از متن خود منحرف می کنند و بنابراین معنای آنها را تحریف می کنند، و بخش زیادی از تعالیم را که به آنها داده شده بود را فراموش کرده اند ، و درخواهید یافت که به همه‌ی موارد به جز تعداد کمی خیانت کردند. پس آنها را عفو کنید و از اعمال آنها چشم پوشی کنید. مطمئناً خدا صالحین را دوست دارد. " (http://quran.ksu.edu.sa/tafseer/tafheem/sura5-aya13.html#tafheem)

آنها جای کلمات را تعویض کردند، بخاری در این باره گفته است؛

آنها متن را جابجا می کنند، اما از آنجایی که هیچ کس نمی تواند حتی یک کلمه از هر کدام از کتاب خدا حذف کند، آنها تنها قادر جابجایی آن هستند که تفسیر را تغییر دهند.

تفسیر ابن کثیر؛ "بدان معناست که مفهوم خود را از دست داده اند ، از آیات الله سو استفاده کرده اند و کتاب الله را به دور از آنچه که نازل شده و به دور از مفهوم و مقصدش، توضیح داده اند. و آنها در مورد هرچه که گفته نشده بود دهان گشودند، حاشا کردند، ... و همین؛ به این کار ادامه دادند."


ابن حزم و تحریف کتاب مقدس

اگر قرآن تحریف کتاب مقدس را تأیید نمی کند ، پس توسط چه کسی و چرا این اتهام آغاز شده است. اساساً ، بیشتر مسلمانان:

1. از تاریخ این اتهام اطلاعی ندارند.

2. هرگز درباره مفاهیم کلامی و تاریخی این اتهام فکر نکرده اند.

ابن حزم اولین مسلمانی بود که آموزه تحریف کتاب مقدس را در قرن یازدهم میلادی مطرح کرد. بنابراین ، برای چهار قرن اول تاریخ اسلامی این آموزه وجود نداشت. مطابق با قرائت دستور زبان تحت لفظی قرآن است که ادعا می کند: " تصديق آنچه پيش از آن است مى‏ باشد و توضیحی از آن كتاب است" (یونس ۱۰: ۳۷)

به هر حال ، ابن حزم متوجه شد که قرآن مطابق استانداردی که اعلام میکند ، عمل نمی کند:

"ابن حزم تناقضات بین قرآن و انجیل ها را دید. یک نمونه بارز متن قرآنی "حال آنكه آنان او را نکشتند و مصلوبش نكردند" سوره ۴: ۱۵۷. ابن حزم استدلال کرد: "از آنجا که قرآن باید درست باشد ،" باید متنهای متناقض انجیل باشد که نادرست است.

اما محمد به ما می گوید که به انجیل احترام بگذاریم. بنابراین ، متن حاضر باید توسط مسیحیان جعل شده باشد. 'استدلال او بر اساس واقعیت های تاریخی نبود ، بلکه صرفاً بر اساس استدلال خود وی و خواست او برای حفاظت از حقیقت قرآن بود.

مباحثه ابن حزم بر این اساس بنا شده بود که هیچ چیز نمی توانست او را از پیگیری این اتهام منع کند ، و به نظر ساده ترین راه حمله به مخالفان بود. "اگر ما دروغ بودن کتاب آنها را ثابت کنیم ، آنها دلایل قابل قبولی را که را كه از آنها (اناجیل) می گیرند از دست می دهند." (الفصل فی المیزان والاحوال فی حال ابن حزم)

این منجر به اظهارات تردید آمیز او شد: "مسیحیان انجیلی را که به آنها آشکار شده بود، به جز چند اثری که خداوند به عنوان دلایل قابل قبولی علیه آنها دست نخورده باقی گذاشته است از دست داده‌اند."

نویسندگان بعدی همین مباحثه را در پیش گرفتند ، آن را بزرگتر و زیباتر کردند. از آن به بعد به عنصر ثابت مدافعه مباحثه مسلمانان تبدیل شده است. اگر خدا قادر نبود و یا تمایل نداشت که کلام خود را از انحراف حفظ کند ، پس او خدا نیست. اگر او قادر نبود کلام خود را از انحراف حفظ کند ، پس او قادر مطلق نیست و بنابراین خدا نیست. اگر مایل نبود که کلام خود را از تحریف شدن حفظ کند ، صفات راستی و تغییر ناپذیری او ساختگی است و او خدا نیست.

مفاهیم تاریخی این اصول اعتقادی بسیار زیاد است. کتاب مقدس تاکنون اثبات شده ترین کتاب باستان به حساب می آید و هست. شواهد نسخه خطی کتاب مقدس از سایر نوشته های باستانی دیگر بسیار قوی تراست.

ادعای مسلمانان در مورد انحراف متن کتاب مقدس ، از نوشته های نخستین مسلمانان حمایت چندانی نمی کند. کاملاً مشهود است که اکثریت نخستین جدل شناسان مسلمان (اگرچه همه نه، اما) معتقد بودند که متن کتاب های مقدس قبلی ، حداقل کتاب مقدس عبری، دست نخورده باقی مانده اند.

دلیل واضح استدلال برخی از مسلمانان گذشته مانند ابن حزم (و بسیاری از افراد امروزی) در مورد تحریف شدن كتاب مقدس این است كه پیام كتاب مقدس با ادعاهای قرآن مخالفت دارد. به عبارت دیگر ، کتاب مقدس و قرآن در مورد موضوعات اساسی و بنیادی با یکدیگر در تضاد هستند در نتیجه هر دو نمی توانند صحیح باشند. ممکن است هر دو اشتباه باشند ، اما هر دو نمی توانند از یک خدا باشند. از آنجایی که قبول کردن کتاب مقدس به عنوان کلام محفوظ خداوند به نحوی نپذیرفتن و رد کردن قرآن و محمد است، معضل مسلمان کاملاً آشکار است. اما حمله به کتاب مقدس بی اعتبار ساختن قرآن و نخستین منابع مسلمان است که اعتبار ، معتبر بودن و صحت کتب مقدس را تأیید می کنند.

اتهام ابن حزم به انحراف کتاب مقدس مفهومی ندارد. نباید این اتهام توسط مسلمان صادق پذیرفته شود. این تلاشی برای پاسخ به این سوال منتقدانه بود: دلیل واقعی اختلاف قرآن و کتاب مقدس در اکثر آموزه ها و تعالیم اصلی در چیست؟


آيات قرآني حقيقت داشتن تورات را در زمان عيسي المسيح نشان میدهند.

1. مریم ۱۹ :۱۲ ، مکه میانه در -۷ هجری.
خدا می گوید ، "اى يحيى كتاب را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم "
2. آل عمران ۳ :۴۸ ، ۲-۳ هجری.
فرشته جبرئیل قبل از تولد عیسی در مورد عیسی با مریم صحبت می کند و می گوید: "و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى ‏آموزد"
3. تحریم ۶۶ :۱۲ ، ۷ هجری.
"و مريم دخت عمران ... سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد"
4. آل عمران ۳: ۴۹-۵۰ ، ۲-۳ هجری.
عیسی می گوید ، "و آمده‏ ام تا تورات را كه پيش از من است تصديق كننده باشم و تا پاره‏ اى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده براى شما حلال كنم"
5. الصاف ۶۱: ۶ ، از ۳ هجری.
"و هنگامی را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى ‏كنم .... "
6. المائده ۵ :۴۶ ، ۱۰ هجری.
"و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [موسی و یهودیان] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق‏ كننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است "
7. المائده ۵: ۱۱۰.
"هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور آنگاه كه تو را به روح‏القدس تاييد كردم كه در گهواره و در ميانسالى با مردم سخن گفتى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم"

آیاتی که پیروان واقعی عیسی را که در طی دوره ای بین عیسی المسیح و محمد زندگی می کردند نشان می دهد.

1. المائده ۵: ۱۱۱ ، ۱۰ هجری.
آنگاه خداوند می فرماید: ای عیسی بن مریم! لطف من را به تو بازگو کن... ببین! کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم…
"و [ياد كن] هنگامى را كه به حواريون وحى كردم كه به من و فرستاده‏ ام ايمان آوريد گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم"
2. آل عمران ۳: ۵۲-۵۳ ، ۲-۳ هجری.
"چون عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت‏ ياران من در راه خدا چه كسانند حواريون گفتند ما ياران خداييم به خدا ايمان آورده‏ ايم و گواه باش كه ما تسليم هستيم، پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده[ات] را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس"
3. الصف ۶۱ :۱۴ ، ۳ هجری.
"اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ياران خدا باشيد همان گونه كه عيسى‏ بن ‏مريم به حواريون گفت ‏ياران من در راه خدا چه كسانى‏ اند حواريون گفتند ما ياران خداييم پس طايفه‏ اى كفر ورزيدند و كسانى را كه گرويده بودند بر دشمنانشان يارى كرديم تا چيره شدند "
4. الحدید ۵۷: ۲۶-۲۷ ، از ۸ هجری.
"و در حقيقت نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نبوت و كتاب را قرار داديم از آنها راه‏يابند و بسيارى از آنان بدكار بودند´"
"آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى ‏درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رافت و رحمت نهاديم و ترك دنيايي كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند با اين حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و بسيارى از آنان دستخوش انحرافند "
ما از این آیه می آموزیم که گرچه رهبانیت از جانب خدا نیست ، اما در میان پیروان عیسی مومنان واقعی نیز بودند که (در بهشت) "پاداش شایسته" خود را دریافت کردند .
´به لحاظ تاریخی ، رهبانیت از قرن ۴ آغاز شد ، اگرچه مردان خاصی مانند پولس ، در قرن سوم زندگی جداگانه ای به عنوان زاهدان داشتند. حتی آنتونی بزرگ مصر اولین کسی بود که در سال ۳۰۵ بعد از میلاد یک گروه آزاد را تشکیل داد در صومعه نیز رهبانیت تقریباً در همان زمان شروع شد.
5. الکهف ۱۸: ۱۰، ۲۵ ، مکه.
"آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان
... و سيصد سال در غار شان درنگ كردند و نه سال افزودند.."
یوسف علی در چندین یادداشت بر ترجمه خود از قرآن، این موضوع را به 7 مرد جوان مسیحی افسوس اشاره می کند که در حالی که از آزار و اذیت می گریختند، در غاری پنهان شدند و 300 سال بیدار نشدند. او تاریخ‌های مختلفی را که بین سال‌های 440 تا 450 میلادی خاتمه می‌یابد، بیان می‌کند و می‌گوید خلیفه واثق (842-846 میلادی) لشکرکشی برای بررسی و شناسایی محل اعزام کرد. حمیدالله این احتمال را ذکر می کند، اما گمان می کند که این قسمت به زمانی بسیار قبل از مسیحیت اشاره دارد. اما توفیق الحکیم در نمایشنامه احل الکهف آنها را به وضوح مسیحی معرفی می کند.
6. البروج ۸۵: ۴-۹ ، اوایل مکه.
´ "مرگ بر آدم‏سوزان خندق همان آتش مايه‏ دار [و انبوه] ، آنگاه كه آنان بالاى آن [خندق به تماشا] نشسته بودند و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان مى ‏آوردند گواه بودند وو بر آنان عيبى نگرفته بودند جز اينكه به خداى ارجمند ستوده ايمان آورده بودند ... "

آیاتی قرآنی که حقیقت داشتن و بدون تغییر بودن تورات و اناجیل در زمان محمد را نشان می دهند

۱. سبا ۳۴ :۳۱ ، اوایل مکه.
"و كسانى كه كافر شدند گفتند نه به اين قرآن و نه به آن [تورات و انجیلی] كه پيش از آن است (در دستانش است) هرگز ايمان نخواهيم آورد "..."
و آنچه از کتاب به تو وحی کرده ایم، همان حق است، [و] تصدیق کننده [تورات و انجیل] پیش از آن بوده است (که در دستانش است)؛...
۲. فاطر ۳۵: ۳۱ ، اوایل مکه.
و آنچه از کتاب به تو وحی کرده ایم، همان حق است، [و] تصدیق کننده [تورات و انجیل] پیش از آن بوده است (که در دستانش است)؛...
۳. یونس ۱۰: ۳۷ ، اواخر مکه.
´ "و این قرآن را نسزد که دروغی ساختگی از سوی غیر خدا باشد، بلکه [با آیات محکم و استوارش] تصدیق کننده کتاب های پیش از خود (تورات و انجیل) (که در دستانش است) و شرح و توضیحی بر هر کتاب [آسمانی] است، در آن هیچ تردیدی نیست که از سوی پروردگار جهانیان است.،
۴. یوسف ۱۲: ۱۱۱ ، اواخر مکه.
... [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود (تورات و انجیل) است (که در دستانش است) و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است. "
۵. الانعام ۶: ۱۵۴-۱۵۷ ، اواخر مکه.
"سپس (ما) به موسی کتاب دادیم برای اینکه بر آنان که نیکی کردند کامل کنیم، و برای اینکه همه احکام و معارفی که مورد نیاز بنی اسرائیل بود، تفصیل و توضیح دهیم و برای اینکه هدایت و رحمت باشد تا به دیدار پروردگارشان ایمان آورند.. و این [قرآن] کتابی پرفایده است که ما آن را نازل کردیم پس آن را پیروی کنید و بپرهیزید تا مشمول رحمت شوید.:[آری، قرآن را نازل کردیم] تا [شما مشرکان] نگویید: کتاب آسمانی فقط بر دو گروه پیش از ما نازل شد و از قرائت آنان و آموزششان بی خبر ماندیم. ؛ یا نگویید: اگر کتاب آسمانی (تورات و انجیل) بر ما نازل می شد، مسلماً از آنان راه یافته تر بودیم، اینک برهانی آشکار و هدایت و رحمتی از سوی پروردگارتان برای شما آمد،"
۶. غافر ۴۰: ۶۹-۷۰ ، اواخر مکه.
´ "آیا (محمد) کسانی را که در آیات خدا مجادله و ستیزه می کنند، ننگریستی که چگونه برگردانده می شوند؟ همانان که کتاب و دینی را که پیامبران خود را به آن فرستادیم، انکار کردند، پس به زودی خواهند دانست؛"
۷. الاحقاف ۴۶ :۱۲ ، اواخر مکه.
´ "در حالی که پیش از آن کتاب موسی پیشوا و رحمت بود، و این کتاب (قرآن) تصدیق کننده [آن] است در حالی که به زبان عربی ست تا ستمکاران را بیم دهد، و برای نیکوکاران بشارتی باشد.
۸. احقاف ۴۶: ۲۹-۳۰.
"... و هنگامی که گروهی از جن را به سوی تو متوجه کردیم که قرآن را بشنوند، پس وقتی که نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: [برای شنیدن قرآن] خاموش باشید. پس چون قرائت پایان یافت به سوی قومشان در حالی که گفتند: بیم دهنده بودند، بازگشتند. شنیدیم که آنها گفتند ، ای قوم ما! به راستی ما کتابی را شنیدیم که پس از موسی نازل شده است، تصدیق کننده همه کتاب های پیش از خود (تورات) است (که در میان دستانش است)، به سوی حق و به سوی راه راست هدایت می کند.
۹. بقره ۲ :۹۱ ، سال دوم هجري.
"هنگامی که به آنان گویند: به آنچه که خدا نازل کرده ایمان آورید، گویند: به توراتی که بر خود ما یهودیان نازل شده ایمان می آوریم و به غیر آن در حالی که حق است و تصدیق کننده توراتی است که با آنان است..."
۱۰. آل عمران ۳: ۳، ۴ ، دوم- سوم هجری.
´ " این کتاب را تدریجاً به حق و راستی بر تو نازل کرد که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود (کتاب مقدس) است(که در دستانش است)؛ و تورات و انجیل را پیش از این برای هدایت مردم فرستاد..."
۱۱. النسا ۴: ۱۶۲-۱۶۳ ، پنجم-ششم هجري.
´ "ولی از میان آنان (یهودیان) ، ثابت قدمان در دانش، مؤمنانِ [به موسی و تورات] برپادارندگان نماز، پرداخت کنندگان زکات، مؤمنان به خدا و روز قیامت، به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان واقعی می آورند... ما به تو وحی کردیم، همان گونه که به نوح و پیامبران پس از او وحی کردیم؛ و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان نیز وحی نمودیم؛ و به داود، زبور دادیم. "
۱۲. التوبه ۹: ۱۱۱ ، ۹ هجری.
´ "یقیناً خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می کنند، پس می کشند و کشته می شوند بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ "
۱۳. المائده ۵:۴۸ ، ۱۰ هجري.
´ "و ما این کتاب [قرآن] را به درستی و راستی به سوی تو (محمد) نازل کردیم در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود (تورات و انجیل) (که در دستانش است) و نگهبان و گواه بر [حقّانیّت همه] آنان است.

عناوین کتاب مقدس در قرآن

قرآن کتاب مقدس را با عناوینی توصیف می کند که از اهمیت و اعتبار آن می گوید. در اینجا برخی از عناوین را که قرآن به کتاب مقدس داده است میبینیم:

  • کتاب مقدس آل عمران ۳: ۳
  • کتاب الله آل عمران ۳: ۲۳
  • کلام الله بقره ۲: ۷۵
  • وحی الله آل عمران ۳: ۱۱۳
  • فرقان (جدا کننده حق از باطل) البقره ۲: ۵۳
  • یادآور الانبیا ۲۱: ۷
  • نور و مایه‌ی یادآوری الانبیا ۲۱: ۴۸
  • هدایت و نور المائده ۵: ۴۴، ۴۶
  • آیات رحمان مریم ۱۹: ۵۸
آیا کلمه خدا خلق شده است؟

سوالی که باید پرسیده شود؛ آیا کلام خدا آفریده شده است؟ در مورد این موضوع مهم، گفتگو های زیادی رخ داده است. دو دسته وجود دارد: گروهی که معتقدند که کلام خدا خلق شده است، و دسته‌ی دیگر معتقدند که کلام خدا ابدی است و خلق نشده است. بیایید ببینیم که قرآن و احادیث در مورد این موضوع مهمی چه میگویند.

«بنام خداوند رحمتگر مهربان، رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید.» (الرحمن ۵۵: ۱-۳). خداوند این فرق را میان کلام و مخلوقاتش گذاشت. او قرآن را ابلاغ کرد و انسان خلق شده‌ی اوست. علم او خلق نشده است.

قرآن تأكید می كند كه کلام خدا بیکران است: گو که اگر دریا برای (نوشتن) کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنیم.(الكهف ۱۸: ۱۰۹). علاوه بر این ، قرآن ، می گوید: "و اگر هر درخت روی زمین قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بی‌نهایت و حکمت بی‌پایان است.»(لقمان ۳۱: ۲۷). کلام خدا بیکران است. اگر دریایی که خداوند آفرید ، جوهر برای نوشتن بود و درختان قلم بودند ، جوهر دریا و جنگل های از قلم به ته می کشند، اما سخنان خدا از بین نمی رفت.

روایت شده است که خوله بن حکیم گفته است: من رسول خدا را شنیدم (ص.ع) که فرمود: کسی که وارد خانه‌ای شود و بگوید: من از شر شریر به کلام کامل خدا پناه می برم. هیچ چیز به او صدمه نمی زند تا آن خانه را ترک کند. (برگرفته شده از مسلم، ۲۷۰۸)

روایت شده است که ابوهریره (رح) گفته است: «رسول خدا (ص.ع) گفت: فضیلت کلام خدا بر نوشته های دیگر مانند فیض خدا بر مخلوقاتش است. (روایت شده توسط احمد (۳/ ۳۹۰)، ابوداوود (۴۷۳۴) و ترمذی (۲۹۲۵).

این حدیث از دو جنبه عدم خلق شدن کلام خدا را اثبات می کند:

اول اینکه فرق قائل شدن بین کلمه خدا با دیگرکلام، در هر دو؛ کلمه خدا که صفت اوست و یا کلمه خلق شده که خلقت خداست. او (خدا) صفات خودش را توصیف می کند و بین آن ها با دیگر کلام فرق قائل می شود. اگر تمام کلام خدا خلق شده بود نیازی برای فرق قائل شدن نبود.

مورد دوم ، تمایز بین کلمه خدا و کلام دیگران است ، مانند تفاوت بین خدا و مردم. اگر که بگوییم کلمه خدا خلق شده است

منطقی است که یکی از این ویژگی ها را داشته باشد؛ اول مخلوقی موجود در خدا باشد. دوم اینکه از خدا جدا شده باشد. و هر دوی این ویژگی نامعتبر است.

اولین مورد این است که مخلوق بخشی از خالق باشد، که باطل است. خدا بدون مخلوقاتش می تواند وجود داشته باشد. دوما لازم است که صفت گفتار را از خدای قادر مطلق جدا کنیم، زیرا صفت بدون خدا نمی تواند وجود داشته باشد و این بدان معناست که خدا قادر به گفتار نیست. که این موضوع نیز به واضحی نامعتبر است.

وقتی که خدا در کلامش خود را توصیف کرد، کلام او ابدی بود؛ که کلام او صفات خود اوست و او خلق نشده است.

در اینجا باید در مورد عیسی مسیح (ص.ع)، کلام الله، حرف بزنیم، زمانی که فرشته گفت: اى مريم خداوند تو را به كلمه‏ اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى‏ ابن ‏مريم است مژده مى‏ دهد در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحى] با مردم سخن مى‏ گويد و از شايستگان است (آل عمران ۳: ۴۵-۴۶). «مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست» (النساء ۴: ۱۷۱). در این قسمت، آیا کلمه‌ی خدا خلق شده است یا ابدیست؟

مهم است که بدانیم که قرآن نیز بیان می کند؛ «پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند كه خداوند تو را به [ولادت] يحيى كه تصديق كننده [حقانيت] كلمة الله [=عيسى] است و بزرگوار و خويشتندار [=پرهيز نده از آنان] و پيامبري از شايستگان است مژده مى‏ دهد» (ال عمران ۳: ۳۹). تفسیر المیسر این آیه را توضیح می دهد؛ «فرشتگان او را در حالی که در منبر دعا می کرد صدا زدند: خدا به تو مژده می دهد، که به تو فرزندی داده خواهد شد که اسمش یحیی خواهد بود، به کلمه خدا - عیسی ابن مریم- ایمان داشته باشید. کلمه‌ای که از نزد خداوند بود (کلام الله)، و یحیی به او، عیسی مسیح، ایمان داشت...:» یحیی به دنیا آمد تا راجع به او موعظه کند و راه را برای او هموار کند.

با توجه به تمام این شواهد ، روشن است که کلمه خدا خلق نشده است و چیزی نیست که خلق شده باشد. همانطور که قرآن می گوید ، "خداوند تو را به كلمه‏ اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى‏ بن ‏مريم است مژده مى‏ دهد." کلمه جاوید خدا عیسی مسیح (سلام الله علیها) نامیده شد. اگرمسیح (سلام الله علیها) از مخلوقات است ، پس نیازی به فرق قائل شدن با توصیف او به عنوان کلمه خدا نیست. کلمه خدا صفات خدا را در خود دارد. کلمه خدا (مسیح ، سلام او بر ما) مخلوق نیست و خلق نشده است. خداوند این کلمه را مشخص کرده و آن را از هر چیز دیگری متمایز کرده است.


آیا قرآن تحریف شدن کتاب مقدس را قبول دارد؟

قرآن نمی گوید که کتاب مقدس تحریف شده است. مسیحیان به تحریف کتاب خودشان متهم نشده‌اند، و نه همه‌ی متون قرآن که منتقدان برای دلیل آوردن بر تحریف شدن انجیل، بر آن تکیه می کنند. در مورد تعدادی از آنها با هم بحث می کنیم:

۱. آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحریف میکردند و خودشان هم مى‏ دانستند (البقره ۲: ۷۵)

۲. برخى از آنان كه يهودى‏ اند كلمات را از جاهاى خود برمى‏ گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى‏ گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى‏ گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست‏ تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى ‏آورند (النساء ۴: ۴۶).

۳. در حقيقت ‏خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت...پس به [سزاى] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم [به طورى كه] كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند… (المائده ۵: ۱۲-۱۳).

۴. اى پيامبر كسانى كه در كفر شتاب مى ‏ورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود و [چه] از يهوديان [آنان] كه [به سخنان تو] گوش مى‏ سپارند [تا بهانه‏ اى] براى تكذيب [تو بيابند] و براى گروهى ديگر كه [خود] نزد تو نيامده‏ اند خبرچينى [=جاسوسى] مى كنند كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى كنند [و] مى‏ گويند اگر اين [حكم] به شما داده شد آن را بپذيريد و اگر آن به شما داده نشد پس دورى كنيد و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى ‏آيد اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند در دنيا براى آنان رسوايى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود (المائده ۵: ۴۱).

در اینجا نظراتی را در مورد این آیات می بینیم:

این آیات مستقیما برای یهودیان فرستاده شده‌اند. بنابراین قرآن می فرماید: «در میان یهودیان»، پس هیچ اشاره‌ای به مسیحی و کتاب مقدس نکرده است.

فخرالدین الرازی در نظرش راجع به المائده ۵: ۱۳ میگوید: مقصد از تحریف، شکل گرفتن شباهت های اشتباه و تفاسیر تحریف برای تحریف کردن یک کلمه از طریق تغییر معنی اصلی به اشتباه با استفاده از ترفند های کلامی کذب است، همانطور که امروزه مردم تعبیر کاری با آیات می کنند که با اعتقاداتشان مطابقت ندارد- این توضیح تحریف است.

البیضاوی در توضیحی مبنی بر المائده ۵: ۴۱ گفت: آنها آنان را از گروهی (از زینیا) به بنی قریش فرستادند تا از رسول خدا و ابن سوریا بخواهند و آنها را قضاوت کنند. بنابراین، به او گفت: بنام الله از تو می خواهم… چه کسی این کتاب را با تعالیم و حلال و حرام در آن به تو داد، آیا در آن سنگسار کردن مصون را می توان یافت؟ پاسخ داد: بله. و آنها بر روی او پریدند و او گفت: من ترسیدم که او را دروغگو جلوه دهم، این عذاب را فرو می کاهد, بنابراین، رسول خدا دستور داد که زناکاران در جلو در مسجد سنگسار شوند.

الطبری در اظهاراتش گفت (النساء ۴: ۴۵)؛ یهودیان با زشت ترین سخنان به محمد توهین کردند و به او گفتند؛ «بشنو تا ناشنوا گردی» مثل اینکه کسی به شخصی بگوید، خدا ناشنوایت کند. کلمه‌ی رَاعِنَا توسط تخصیص ابن وهاب به عنوان کسی که به اشتباه حرف میزند تفسیر شده است.

یوسف دره حداد در مورد این آیات می گوید:

۱- ابتدا میبینیم که هیچ اشاره‌ای به مسیحیت و انجیل نشده است. ما همه را به چالش می کشیم تا ثابت کند که در قرآن به مسیحیان و انجیل اشاره شده است. آنان چگونه قرآن را با متهم کردن مسیحیان به تحریف انجیل، متهم می کنند؟ و چطور کتاب مقدس را تحریف شده می نامند؟

۲- همه جای قرآن به گروهی از یهودیان اشاره می کند، و ذکر شده است که گروه های دیگر کار آنان را تایید نمی کردند؛ جایی برای تحریف کردن نیست.

۳- تحریفی که به آن اشاره شده است تفسیر متن می باشد و از روی اتفاق تغییر نیست. با حقیقت اثبات شده که آنان گروهی هستند که کتاب مقدس را همانطور که گفته شده است پیروی می کنند. (البقره ۲: ۱۲۱). با تفسیر درست هیچ ترسی از تحریف نیست.

۴- به تمام کتاب نه کل تورات و آیین های آن پرداخته نشده است، بلکه با معنی سنگسار کردن در کتاب تورات سرو کار داشته اند و بعضی از مفسران به محمد صفت پیامبر بی سواد می دهند، کسی که در تورات و انجیلشان به او اشاره شده است. (الاعراف ۷: ۱۵۷). تمام مسئله ۲ یا ۳ آیه از تورات است.

این سوال پیش می آید که چگونه قرآن به کتابی که تحریف شده است گواهی می دهد:

۱- اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مى‏ باشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را (آل عمران ۳: ۳)

۲- و عيسي پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران ديگر] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق‏ كننده تورات قبل از آن است و براي پرهيزگاران رهنمود و اندرزی است (المائده ۵: ۴۶)

٣- و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند (المائده ۵: ۴۷)

۴- و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل میکردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مى ‏شدند از ميان آنان گروهى ميانه‏ رو هستند و بسيارى از ايشان بد رفتار مى كنند (المائده ۵: ۶۶)

۵- بگو اى اهل كتاب تا [هنگامى كه] به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده‏ ايد بر هيچ [آيين بر حقى] نيستيد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور (المائده ۵: ۶۸)

آیا کتاب مقدس می تواند تحریف شود؟

سوالی است که خیلی پرسیده می شود و بسیاری در مورد این موضوع مهم نوشته ‌اند. اما می خواهم آنچه را که خدا در کتاب مقدس گفته است را به اشتراک بگذارم، که کلام او قابل تغییر و تحریف نیست. بیایید ببینیم کتاب مقدس در این مورد چه می گوید:

  • بر کلامی که من به شما امر می‌فرمایم نه چیزی بیفزایید و نه چیزی از آن کم کنید، تا فرمانهای یهوه خدایتان را که من به شما امر می‌فرمایم، نگاه دارید. (تثنیه ۴: ۲)
  • «هرآنچه را که من به شما فرمان می‌دهم، به‌دقّت به جای آورید. چیزی بر آن میفزایید و چیزی از آن کم مکنید.» (تثنیه ۱۲: ۳۲)
  • «چون موسی کلمات این شریعت را تا به آخر در کتابی نوشت، به لاویانی که صندوق عهد خداوند را حمل می‌کردند فرمان داده، گفت: «این کتاب شریعت را گرفته، کنار صندوق عهد یهوه خدایتان بگذارید، تا در آنجا شاهدی باشد بر ضد شما.» (تثنیه ۳۱: ۲۴-۲۶)
  • این کتاب تورات از دهان تو دور نشود. روز و شب در آن تأمل کن تا مطابق هرآنچه در آن نوشته شده، به دقت عمل نمایی. آنگاه راه خود را فیروز خواهی ساخت و کامیاب خواهی شد. (یوشع ۱: ۸)
  • «روح خداوند به واسطۀ من سخن گفت؛ کلام او بر زبانم بود.» (دوم سموئیل ۲۳: ۲)
  • امانت و محبتِ من همراه او خواهد بود، و در نام من، شاخ او برافراشته خواهد شد. (مزمور ۸۹: ۲۴)
  • «هر سخن خدا پیراسته است؛ او کسانی را که به وی پناه می‌برند، سپر است. به سخنان او میفزا، وگرنه تو را توبیخ خواهد کرد و خود را دروغگو خواهی نمود. (امثال ۳۰: ۵-۶)
  • در طومار خداوند تفحص کنید و بخوانید: هیچ‌یک از اینها کم نخواهد بود، و هیچ‌کدام بی‌جفت خود نخواهد ماند، زیرا که دهان او چنین امر کرده، و روح او آنها را گرد آورده است. (اشعیا ۳۴: ۱۶)
  • هاتفی می‌گوید: «ندا کن!» گفتم: «به چه ندا کنم؟» «آدمی جملگی علف است و زیبایی‌اش یکسره چون گُل صحرا! علف می‌خشکد و گل می‌پژمُرَد، زیرا که دَم خداوند بر آن دمیده می‌شود. براستی که مردمان علفند! علف می‌خشکد و گُل می‌پژمُرَد، اما کلام خدای ما تا ابد باقی می‌ماند. (اشعیا ۴۰: ۶-۸)
  • باز خداوند می‌گوید: «و اما این است عهد من با ایشان: روح من که بر تو است و سخنان من که بر دهانت نهاده‌ام، هرگز از دهان تو، از دهان فرزندانت، و از دهان فرزندان فرزندانت دور نخواهد شد، از حال تا ابدالآباد.» این است فرمودۀ خداوند. (اشعیا ۵۹: ۲۱)
  • کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «پیش از آنکه تو را در رَحِم نقش بندم، تو را شناختم، و پیش از آنکه به دنیا بیایی، تو را جدا کردم، و تو را بر قومها نبی قرار دادم.» آنگاه گفتم: «آه، ای خداوندگارْ یهوه، اینک من سخن گفتن نمی‌دانم، زیرا جوانی بیش نیستم!» اما خداوند مرا گفت: «مگو، ”جوانی بیش نیستم“،زیرا نزد هر کس که تو را بفرستم، خواهی رفت، و هرآنچه تو را امر فرمایم، خواهی گفت. از ایشان مترس، زیرا من با تو هستم تا رهایی‌ات بخشم؛» این است فرمودۀ خداوند. آنگاه خداوند دست خود را پیش آورده، دهانم را لمس کرد. و خداوند مرا گفت: «اینک کلام خود را در دهانت نهادم. (ارمیا ۱: ۴-۹)
  • خداوند مرا گفت: «نیکو دیدی، زیرا من بر کلام خویش دیدبانی می‌کنم تا آن را به انجام رسانم.» (ارمیا ۱: ۱۲)
  • «طوماری برگیر و تمامی سخنانی را که از ایام یوشیا تا به امروز دربارۀ اسرائیل و یهودا و همۀ قومها به تو گفته‌ام، بر آن بنویس.» (ارمیا ۳۶: ۲)
  • «و اما من تو را، ای پسر انسان، به دید‌بانی برای خاندان اسرائیل برگماشته‌ام. هرگاه کلامی از دهان من بشنوی، باید به ایشان از جانب من هشدار دهی.» (حزقیال ۳۳: ۷)
  • من با انبیا سخن گفتم، رؤیاها را افزون ساختم، و به واسطۀ انبیا مَثَلها آوردم. (هوشع ۱۲: ۱۰)
  • زیرا آمین، به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، نقطه یا همزه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا اینکه همه به انجام رسد. (متی ۵: ۱۸)
  • «زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روحِ پدر شماست که به زبان شما سخن خواهد گفت» (متی ۱۰: ۲۰)
  • «آسمان و زمین زایل خواهد شد، امّا سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت.» (متی ۲۴: ۳۵)
  • «امّا تا به امروز، خدا مرا یاری کرده و اکنون اینجا ایستاده‌ام و به همه، از خُرد و بزرگ، شهادت می‌دهم. آنچه می‌گویم چیزی نیست جز آنچه پیامبران و موسی گفتند که می‌بایست واقع شود:» (اعمال ۲۶: ۲۲)
  • «ولی ما نه روح این دنیا، بلکه روحی را یافته‌ایم که از خداست تا آنچه را خدا به ما عطا کرده است، بدانیم. و از همین سخن می‌گوییم، آن هم نه با کلماتی که آموختۀ حکمت بشری باشد، بلکه با کلماتی که روح می‌آموزد؛ و بدین‌سان حقایق روحانی را با کلمات روحانی بیان می‌کنیم.» (اول قرنتیان ۲: ۱۲-۱۳)
  • «تمامی کتبِ مقدّس الهام خداست و برای تعلیم و تأدیب و اصلاح و تربیت در پارسایی سودمند است، تا مرد خدا به کمال برای هر کارِ نیکو تجهیز گردد.» (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶-۱۷)
  • «زیرا تولد تازه یافته‌اید، نه از تخم فانی بلکه تخم غیرفانی، یعنی کلام خدا که زنده و باقی است. زیرا، «آدمی جملگی چون علف است و جلالش یکسره بسان گُل صحرا؛ علف می‌خشکد و گلها می‌ریزند، امّا کلام خداوند جاودان مانَد.» و این است آن کلام که به شما بشارت داده شد.» (اول پطرس ۱: ۲۳-۲۵)
  • مهمتر از همه، شما باید درک کنید که هیچ پیشگویی از کتاب مقدس با تفسیر خود پیامبر از چیزها به وجود نیامده است. زیرا نبوت هرگز منشأ اراده بشری نداشت، بلکه انبیا، هر چند انسان بودند، در حالی که توسط روح القدس حمل می شدند، از جانب خدا سخن می گفتند.» (انجیل، دوم پطرس 1: 20-21)
  • «به هر که سخنان نبوت این طومار را می‌شنود هشدار می‌دهم: اگر کسی چیزی به آنها بیافزاید، خدا بلاهایی را که در این طومار آمده است به آن شخص بیفزاید. و اگر کسی کلماتی را از این طومار نبوت بردارد، خداوند هر سهمی از درخت حیات و شهر مقدس را که در این طومار شرح داده شده است، از او خواهد گرفت.» (انجیل، مکاشفه 22: 18-19)

بعد از اینها، آیا کسی می تواند کتاب مقدس را تحریف کند و یا تغییر دهد؟ به هیچ وجه. چطور ممکن است زمانی که خداوند متعال می فرماید: «عهد خود را بی‌حرمت نخواهم ساخت» و تایید می کند که « تا آسمان و زمین زایل نشود، نقطه یا همزه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا اینکه همه به انجام رسد.»

چگونه بعد از فرمان خداوند کتاب مقدس می تواند تغییر پیدا کند و تحریف شود؛ «پس این سخنان مرا در دل و جان خود جای دهید. آنها را چون نشان بر دستان خود ببندید و چون علامت بر پیشانی خود بگذارید. آنها را به فرزندان‌خود بیاموزید، و حین نشستن در خانه و رفتن به راه، و هنگام خوابیدن و برخاستن، از آنها گفتگو کنید. آنها را بر چارچوبِ درِ خانۀ خود و بر دروازه‌های خویش بنگارید،» (تثنیه ۱۱: ۱۸-۲۰)

هیچ تغییری در کلامش نیست

کلام خدا می تواند تغییر کند یا تحریف شود؟ بیاید ببینیم که قرآن چه می فرماید:

و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحی شده است بخوان کلام او را تغييردهنده‏ اى نيست و جز او هرگز پناهى نخواهي يافت (الکهف ۱۸: ۲۷). کلمه‌ی کتاب به قرآن اشاره دارد، اما کلام به کتب آسمانی اشاره دارد و شامل کتاب مقدس می شود زیرا کلام خداوند است. و مطابق این آیه هیچ جایگزینی برای کلام او وجود ندارد. البیضاوی در تفسیر خود می گوید: هیچ تغییری در کلامش نیست، غیر از خود او هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد.

در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است وعده ‏هاى خدا را تبديلى نيست اين همان كاميابى بزرگ است (یونس ۱۰: ۶۴). البیضاوی گفت: هیچ تغییری در کلام او نیست و هیچ فرقی در وعده های او ایجاد نشده.

و پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند ولى بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند شكيبايى كردند تا يارى ما به آنان رسيد و براى كلمات خدا هيچ تغييردهنده‏ اى نيست و مسلما اخبار پيامبران به تو رسيده است (الانعام ۶: ۳۴) و در آیه ۱۱۵ ادامه می دهد؛ و سخن پروردگارت به راستى و داد سرانجام گرفته است و هيچ تغيير دهنده‏ اى براى كلمات او نيست و او شنواى داناست. در تفسیر البیضاوی از آیه آخر، ذکر شده که کتاب مقدس تحریف شده است، اما به معنای تحریفی که عموم مسلمانان می گویند نیست که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

هر کسی ادعا کند که متن کتاب مقدس امروزه تحریف شده است از آنجا که در زمان محمد حقیقت نداشت، به اشتباه تهمت می زند و برخلاف آیات صریح قرآن که گواهی بر این دارد که برای باطل کردن قبل خود نیامده است مخالفت می کنند، زیرا یکی از مهمترین اهداف برای آمدن قرآن حفظ و تایید کردن کتاب مقدس است. چطور قرآن می تواند بر درست بودن کتاب مقدس شهادت دهد و ادعا کند که الهام گرفته شده از خدا برای هدایت مردم است و سپس برگردد و ادعا کند که تحریف شده است و اعتبار خود را از دست داده است، زیرا اگر این حقیقت داشته باشد پس قرآن با خود نیز تناقض دارد.

در مشکات المصابیح آمده که عمر می گوید: «خدا محمد را با راستی فرستاد و کتاب را بر او نازل کرد، بنابراین خدا آیه سنگسار را نازل کرد. رسول خدا سنگسار را شروع کرد و ما پس از او شروع کردیم. سنگسار در کتاب الله کسی را که مرتکب زنا شده است چه مرد و چه زن را رسوا می کند. اگر شواهد، بارداری یا اعتراف باشد.» در بالای فصل اول کتاب مرزها موافقت شد، اما زمانی که زیاد ابن ثبیت قرآن را جمع آوری کرد این آیه را از قرآن حذف کرد تا نگویند که عمر به قرآن (آیه‌ای) اضافه کرده است. کلمات خطرناکی هستند، اگر که عمر، همانطور که در قرآن سوره‌ي المائده ۵: ۴۵، گفته هایش را که در جایگاهش تعریف کرده است را تایید کرده است پس این حقیقتی در مورد قرآن است نه کتاب مقدس؟

حقیقت داده شده برای ایمان داشتن به قرآن و ادعای درست بودن کتاب مقدس و جایگزینی برای کلام خدا نیست، امکان ندارد؟

کتاب مقدس در قرآن

امروزه بسیاری ادعا می کنند که کتاب مقدسی که مسیحیان امروزه در دست دارند با کتاب مقدس زمان محمد (۵۷۱-۶۳۲ میلادی) یکی نیست و از این رو مدعی می شوند که کتاب مقدس تحریف شده است. استدلال آنها بر اساس این تعالیم است که؛ خدا به موسی یک کتاب تورات را داد نه پنج کتاب عهد عتیق، همچنین خدا یک انجیل را به عیسی داد اما امروزه ما چهار انجیل و ادامه عهد جدید رو میبینیم. بنابراین این چیزی نیست که در قرآن آمده است.

یکی نوشت؛ «در هیچ جای کتاب مقدس، کتاب مقدس به اسم کتاب مقدس نامیده نشده است. خود کتاب مقدس برای ارائه‌ی مجموعه‌ای کتاب ابداع شد.» مناظره دیگر خطا استدلال می کند که؛ «قسمت های قرآنی که بر تورات، انجیل و مزمور گواهی می دهد به کتابی که امروزه مسیحیان کتاب مقدس می نامند اشاره نمی کند» (اسدی، اسلام و مسیحیت: تعارض یا آشتی؟ ص.۲)

به نظر می رسد که فراموش کرده‌اند که قرآن پر از اصطلاحات و نام‌های خارجی است که از عبری، آرامی، سریانی، یونانی آمده اند، برای مثال: تورات، فرقان، موسی، عیسی، انجیل و غیره. و همچنین فراموش کرده اند که قرآن کتاب مقدس را «الکتاب» یعنی کتاب و ایمانداران عهد عتیق و عهد جدید را اهل کتاب خطاب می کند. پس قرآن به کدام کتاب اشاره می کند؟ در حقیقت عیسی مسیح (ص.ع) دفعات زیادی در انجیل به این موضوع اشاره کرده است؛

عیسی آیات بسیارِ دیگر در حضور شاگردان به ظهور رسانید که در این کتاب نوشته نشده است. (یوحنا ۲۰: ۳۰)

در کتاب مزامیر نوشته شده است…(اعمال ۱: ۲۰)

پس خدا نیز از آنان روی گرداند و ایشان را به حال خود واگذاشت تا اجرام آسمان را بپرستند؛ چنانکه در کتاب پیامبران آمده است…(اعمال ۷: ۲۰)

در اینجا باید توضیح دهم که کتاب مقدس (bible) به چه معناست؟ به زبان انگلیسی کلمه‌ی بایبل (bible) از کلمه یونانی بیبلُس (Byblos) است و در لاتین کلمه بیبلیا (biblia) هر دو به معنای «کتاب ها» هستند. با گذشت زمان، بیبلیا (biblia) آمد تا متن های مختلف، طومارها، کتاب‌ها و سرانجام مجموعه ۶۶ کتاب‌‌های عهد قدیم و عهد جدید را که کتاب مقدس را تشکیل میدهند را توصیف کند.

قرآن مکررا در مورد کتاب «کتاب مقدس» سخن می گوید، آیاتی را از دومین سوره‌ی قرآن، بقره، با شما در میان می گذارم:

و آنگاه كه موسى را كتاب [الکتاب] و فرقان [=جداكننده حق از باطل] داديم شايد هدايت‏ يابيد (بقره ۲: ۵۳)

و همانا به موسى كتاب [الکتاب] را داديم و پس از او پيامبرانى را پشت‏ سر هم فرستاديم و عيسي پسر مريم را معجزه ‏هاى آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هرگاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برایتان آورد كبر ورزيديد گروهى را دروغگو خواندند و گروهى را كشتيد. (بقره ۲: ۸۷)

كسانى كه كتاب [الکتاب] به آنان داده‏ ايم [و] آن را چنانكه بايد مى‏ خوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند و[ولى] كسانى كه بدان کفر ورزند هم آنانند که زیانکارانند (بقره ۲: ۱۲۱)

انجیل به عنوان نشانه‌ای از خداوند در قرآن

وقتی قرآن را می خوانیم، اشارات صریح و مستقیمی را در رابطه با انجیل از الگوی خاصی استفاده می کند. در اینجا آیاتی از قرآن که در آن به کتاب مقدس اشاره شده است را می توانیم ببینیم.

اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه پيش از خود مى‏ باشد به حق بر تو (ای محمد) نازل كرد و تورات و انجيل را پيش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان را نازل كرد كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند بى‏ ترديد عذابى سخت‏ خواهند داشت و خداوند شكست‏ ناپذير و صاحب‏ انتقام است (آل عمران ۳: ۳-۴)

و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى ‏آموزد (آل عمران ۳: ۴۸)

اى اهل كتاب چرا در باره ابراهيم محاجه مى ‏كنيد با آنكه تورات و انجيل بعد از او نازل شده است آيا تعقل نمى ‏كنيد (آل عمران ۳: ۶۵)

و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق‏ كننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است (المائده ۵: ۴۶).

و اگر آنان به (احکام) تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل میکردند قطعا از بالاى سرشان و از زير پاهايشان برخوردار مى ‏شدند از ميان آنان گروهى ميانه‏ رو هستند و بسيارى از ايشان بد رفتار مى كنند (المائده ۵: ۶۶).

بگو اى اهل كتاب تا [هنگامى كه] به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده‏ ايد بر هيچ [آيين بر حقى] نيستيد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور(المائده ۵: ۶۸)

«آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم [بیاد داشته باش]» (المائده ۵: ۱۱۰)

«وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست»(التوبه ۹: ۱۱۱)

«...اين صفت ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل چون كشته‏ اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه ‏هاى خود بايستد...» (الفتح ۴۸: ۲۹)

ما به آیاتی که در قرآن به کتاب مقدس اشاره می کنند، الگویی را می یابیم که انجیل به تنهایی ذکر نشده، اما ذکر تورات قبل از آن است. فقط یک استثنا در این مورد وجود دارد.

«آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى ‏درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رافت و رحمت نهاديم...» (الحدید ۵۷: ۲۷)

با این وجود، الگو همان است، زیرا در کجا به این پیامبران اشاره شده؟ جواب را در تورات می یابیم.

سوالی که پیش میاید این است: چرا این سبک قرآنی در ذکر تورات و انجیل وجود دارد؟ آیا قرآن می خواهد که ما را از نکته مهمی آگاه بسازد و راهنمایی کند؟ بله، موضوع مهمی وجود دارد،همانطور که قرآن به ما می گوید که برای درک انجیل نیاز به مطالعه‌ی تورات داریم، در همان زمان، بدون دانستن تصویر کامل از انجیل درک تورات نیز ممکن نیست. در حقیقت پیام انجیل و تورات یکی است. انجیل و تورات نشانه‌ای از جانب خداست تا ما را به راه مستقیم هدایت کند.

عیسی مسیح (س.ع) گفت: «شما کتب مقدّس را می‌کاوید، زیرا می‌پندارید به واسطۀ آن حیات جاویدان دارید، حال آنکه همین کتابها بر من شهادت می‌دهند.» (یوحنا ۵: ۳۹). ما را تشویق به مطالعه تورات کرد، زیرا تورات درباره‌ی او شهادت می دهد و بر با گفتن این آیات تاکید می کند: «این همان است که وقتی با شما بودم، می‌گفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و کتب انبیا و مزامیر دربارۀ من نوشته شده است، باید به حقیقت پیوندد.» (لوقا ۲۴: ۴۴). من به شما می گویم: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات و نوشته‌های پیامبران را نسخ کنم؛ نیامده‌ام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمده‌ام تا تحققشان بخشم. زیرا آمین، به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، نقطه یا همزه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا اینکه همه به انجام رسد.» (متی ۵: ۱۷-۱۸).

انجیل تعلیم می دهد که: «تمامی کتبِ مقدّس الهام خداست و برای تعلیم و تأدیب و اصلاح و تربیت در پارسایی سودمند است، تا مرد خدا به کمال برای هر کارِ نیکو تجهیز گردد.» (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶-۱۷). «به علاوه، کلامِ بس مطمئن انبیا را داریم که نیکوست بدان توجه کنید، چرا که همچون چراغی در مکان تیره و تار می‌درخشد تا آنگاه که سپیده بردَمد و ستارۀ صبح در دلهایتان طلوع کند. قبل از هر چیز، بدانید که هیچ وحیِ کتب مقدّس زاییدۀ تفسیر خودِ نبی نیست. زیرا وحی هیچ‌گاه به ارادۀ انسان آورده نشد، بلکه آدمیان تحت نفوذ روح‌القدس از جانب خدا سخن گفتند.» (دوم پطرس ۱: ۱۹-۲۱). تردیدی باقی نمی گذارد که تورات و انجیل عبارتند از ذکر (باقیمانده)، فرقان، الله المحافظ (کتاب حفظ شده)، و (کلمه الله) کلام خدا در برابر هر تغییر و تحریفی حفظ شده است چرا که یکی از نشانه های خدا هستند.

منحصر به فرد بودن کتاب مقدس

کتاب مقدس متشکل از ۶۶ کتاب است که بیش از ۱۵۰۰ سال در سه قاره (آسیا ، آفریقا و اروپا) توسط بیش از چهل نویسنده نوشته شده است ، کتاب مقدس بی نظیر است. هیچ کتاب دیگری ، روحانی یا مذهبی ، مانند آن وجود ندارد. جای تعجب نیست بالاخره کلام خداست.

بیش از ۲۴،۶۰۰ نسخه خطی عهد جدید، از چهار قرن اول پس از المسیح وجود دارد. از نسخه های خطی اصلی افلاطون، هفت نسخه ، از هرودوت هشت نسخه و از ایلیاد هومر با تعداد کمی بیشتر، ۲۶۳ نسخه باقی مانده، وجود دارد. از این رو ، ما شواهد تاییدی قدرتمندی درباره صحت متن عهد جدید داریم.

کتاب مقدس اولین کتاب شناخته شده ای است که ترجمه شده است ، اولین کتاب در غرب است که توسط چاپخانه چاپ شده و همچنین اولین کتابی است که به وسعت بسیاری در زبانهای بسیاری توزیع شده است، طوری که ۹۵ درصد از جمعیت زمین امروز می توانند کتاب مقدس را به زبان خود بخوانند.

کتاب مقدس همچنین از نظر پیام و محتوا منحصر به فرد است، به اقدامات رستگاری بخش خدا در تاریخ تمرکز دارد. آن تاریخ با پیشگویی در هم آمیخته است ، زیرا آینده نقشه ها و پادشاهی ابدی خدا را پیشگویی می کند.

عیسی المسیح کانون و هدف تمام کتاب مقدس است. مجسم شدن او و آمدنش به عنوان مسیح تحقق وعده های عهد عتیق بود. زیرا که او زندگی کرد ، مرد و دوباره زنده شد ، ما نه تنها کتاب مقدس تصدیق شده بلکه حتی عظیم تر از آن ، وعده بزرگ زندگی جاودان در یک هستی کاملا جدید را دارا هستیم.

کتاب مقدس در میان سایر آثار شناخته شده مذهبی بی نظیر است زیرا حدود ۳۰ درصد محتوای آن را نبوتها و ادبیات نبوی تشکیل می دهند. تلفیق نبوت و تحقق به موقع آن در جهان بینی کتاب مقدس نقشی اساسی دارد ، زیرا خدایی که در تاریخ عمل می کند ، از آینده نیز آگاه است و آن را برای انبیا خود آشکار کرده است (عاموس ۳: ۷). کتاب مقدس نه تنها کلام زنده ، یا کلام تاریخی است - بلکه کلام نبوتی است.

در عهد عتیق حداقل ۶۵ نبوت مستقیم در مورد مسیح وجود دارد ، اگر نشانه و نمادها را نیز اضافه کنیم تعداد بیشتری نبوت وجود دارند (نماد شناسی به معنای مطالعه‌ی ارتباط آیین های عهد عتیق، مانند قربانی ها ، به عنوان پیشگویی های کوچک در مورد عیسی المسیح است). این پیشگویی ها به جزئیات خاصی مانند این آیات اشاره دارند؛ "عصا از یهودا دور نخواهد شد" (پیدایش ۴۹ :۱۰). که او در بیت لحم در یهودا متولد خواهد شد (میکا ۵: ۲) ؛ که او "خوار و مردود نزد آدمیان، مرد درد آشنا و رنجدیده.". مورد ضرب و شتم قرار گرفت ، به دروغ متهم شد ، اما دهان خود را برای دفاع از خود باز نکرد (اشعیا ۵۳: ۳–۷). که دست و پایش سوراخ شواهد شد. و اینکه آنها لباسهایش را بین خود تقسیم خواهند کرد مزامیر ۲۲: ۱۲– ۱۸

این واقعیت که این نبوت های عهد عتیق در زندگی ، مرگ و قیام عیسی به صراحت به وقوع پیوست، گواهی بر الهام گرفته شدن و وحی الهی بودن نبوت ها است. همچنین نشان می دهد که عیسی همان کسی است که خود و دیگران ادعایش را کرده اند. عیسی در مرگ و رستاخیز خود از پیش بینی انبیای قدیم متابعت کرد (لوقا ۹: ۲۱، ۲۲ ؛ متی ۱۷: ۲۲ ، ۲۳) ، سقوط اورشلیم (متی ۲۴: ۱ ، ۲) و ظهور ثانويه او (یوحنا ۱۴: ۱–۳) بنابراین تجسم ، مرگ و رستاخیز توسط کتاب مقدس پیش بینی شده است و تحقق آنها قابل اطمینان بودن آنها را تضمین می کند.

چرا کتاب مقدس را نمی خوانید و خودتان نمی بینید؟

چه کسی کتاب مقدس را نوشت و کجا نوشت؟

کتاب مقدس کلام خدا است ، که به قوم برگزیده خدا الهام داده شده است: "به علاوه، کلامِ بس مطمئن انبیا را داریم که نیکوست بدان توجه کنید، چرا که همچون چراغی در مکان تیره و تار می‌درخشد تا آنگاه که سپیده بردَمد و ستارۀ صبح در دلهایتان طلوع کند. قبل از هر چیز، بدانید که هیچ وحیِ کتب مقدّس زاییدۀ تفسیر خودِ نبی نیست. زیرا وحی هیچ‌گاه به ارادۀ انسان آورده نشد، بلکه آدمیان تحت نفوذ روح‌القدس از جانب خدا سخن گفتند.»(دوم پطرس ۱: ۱۹-۲۱).

کتاب مقدس مانند هیچ کتاب دیگری نیست. طبق گفته پطرس رسول ، انبیا توسط روح القدس هدایت شده اند به گونه ای که محتوای پیامشان را از خودشان در نمی آوردن بلکه از طرف خدا بود. به جای این که "افسانه هایی مکارانه و زیرکانه" باشد (دوم پطرس ۱ :۱۶) پیام نبوتی کتاب مقدس منشا الهی دارد، بنابراین صادقانه و قابل اعتماد است. "آدمیان مقدس تحت نفوذ روح‌القدس از جانب خدا سخن گفتند." (دوم پطرس ۱ :۲۱) جایی که خدا اراده اش را به انسانهای برگزیده اعلام کرد، خدا در حال مکاشفه بود.

ارتباط کلامی مستقیم بین خدا و انسانهای خاص (برگزیده) یک واقعیت اجتناب ناپذیر از کتاب مقدس است. به همین دلیل است که کتاب مقدس از اقتدار خاص و الهی برخوردار است. با داشتن خدای مقدس ما به عنوان نویسنده اصلی آنها، کتابهای الهی به طور معمول "كتاب مقدس" خواننده می شوند (رومیان ۱: ۲ ، دوم تیموتائوس ۳: ۱۵).

کتاب مقدس توسط افرادی که از زمینه های مختلف و در شرایط مختلف از خدا الهام گرفته اند، نوشته شده است. برخی در کاخ ها ، برخی در زندان ها ، برخی در تبعید و برخی دیگر در طول سفرهای تبلیغی خود برای به اشتراک گذاشتن انجیل (خبر خوش)، (نامه ها) می نوشتند. این مردان تحصیلات و مشاغل مختلفی داشتند. عده ای مانند موسی قرار بود پادشاه شوند و یا مانند دانیال در موقعیت های بالا خدمت کنند و برخی چوپانی ساده بودند. برخی بسیار جوان و برخی دیگر کاملا پیر، اما علیرغم این اختلافات، همه آنها یک چیز مشترک داشتند: اهمیتی نداشت که در چه زمان و مکانی هستند آنها توسط خدا فراخوانده شده بودند و از روح القدس الهام می گرفتند تا پیامهایی برای قوم هایشان بنویسند.

همچنین ، برخی از نویسندگان شاهد عینی رویدادهایی بودند که بازگو کردند. دیگران با دقت به تحقيق شخصی وقایع یا به استفاده دقیق از اسناد موجود پرداختند (یوشع ۱۰ :۱۳ ، لوقا ۱: ۱–۳). اما همه قسمت های کتاب مقدس الهام گرفته شده است (دوم تیموتائوس ۳ :۱۶). به همین دلیل است که پولس می گوید "زیرا آنچه در گذشته نوشته شده است، برای تعلیم ما بوده تا با پایداری و آن دلگرمی که کتب مقدّس می‌بخشد، امید داشته باشیم. »(رومیان ۱۵: ۴). خدایی که زبان انسان را آفریده است ، افراد برگزیده را قادر می سازد تا اندیشه الهام گرفته شده را به روشی قابل اعتماد و موثق در کلمات انسانی مكاتبه کنند.

برابری بین عیسی المسیح و کتاب مقدس

بین کلام خدا که جسم پوشید (عیسی المسیح) و کلام مکتوب خدا (کتاب مقدس) برابری وجود دارد.

  1. درست همانطور که عیسی المسیح توسط روح القدس به طور ماورا طبیعی به تصور درآمد و از یک زن متولد شده ، کتاب مقدس نیز دارای منشأ ماورا طبیعی است که از طریق بشر تحویل داده شده است.
  2. عیسی المسیح از لحاظ زمان و مکانی انسان شد. او در یک دوره زمانی و مکانی خاص زندگی می کرد. با این حال ، این واقعیت نه خدایی او را باطل کرد و نه از لحاظ تاریخی نسبی کرد. او تنها فدیه دهنده برای همه‌ی مردم ، در سراسر جهان ، در همه زمان ها است (اعمال ۴ :۱۲). به همین ترتیب ، نوشته‌های خدا ، كتاب مقدس ، نیز در زمان خاصی و در یك فرهنگ خاص ارائه شده است. دقیقاً مانند عیسی المسیح ، کتاب مقدس مشروط زمانی نیست (یعنی محدود به زمان و مکان خاص). در عوض ، برای همه مردم ، در سراسر جهان لازم الاجرا ماندنی است.
  3. هنگامی که خدا خودش را نمایان کرد ، آنقدر پایین آمد تا به سطح انسانی رسید. ذات انسانی عیسی مسیح تمام علائم ناتوانایی های انسانی و اثرات حدود ۴۰۰۰ سال تباهی و انحطاط را نشان داد. با این حال ، او بدون گناه بود. به همین ترتیب ، زبان کتاب مقدس زبان انسانی است، نه به زبانی "ماورای فوق بشر" که هیچ کس قادر به صحبت کردن و به درک آن نباشد. با این که هر زبانی محدودیت های خود را دارد ، خالق بشریت ، آن که خالق زبان بشر است ، کاملاً قادر است که اراده خود را به گونه ای قابل اعتماد و بدون گمراه کردن ما ، به بشر منتقل کند.
  4. البته هر مقایسه ای محدودیت های خود را دارد. عیسی المسیح و کتاب مقدس عینی نیستند. کتاب مقدس تجسم خدا نیست یا اینکه خدا کتاب نیست اما خدا در عیسی مسیح انسان شد. ما کتاب مقدس را دوست داریم زیرا منجی را که در صفحات و محتويات آن اعلام شده است می پرستیم.
  5. کتاب مقدس اتحادی منحصر به فرد و جدایی ناپذیر الهی و انسانی است. کتاب مقدس ، با حقایق خدادادی خود که با زبان انسان بیان شده ، اتحادی از الهی و انسانی را ارائه می دهد. چنین اتحادی در ذات عیسی مسیح وجود داشت که کلام خدا و پسر انسان بود. بنابراین در مورد کتاب مقدس درست است ، همانطور که در مورد عیسی مسیح درست بود ، که "و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید." یوحنا ۱ :۱۴. "
چرا خدا دستور داده است كه كلام و آنه که الهام عاده شده است را بنویسند؟
  1. ۱. پاسخ واضح این است که ما آنها را به این راحتی فراموش نمی کنیم. کلمات مکتوب کتاب مقدس یک نقطه مرجع ثابت است که ما را به سمت خدا و اراده او سوق می دهد.
  2. ۲. یک سند مکتوب معمولاً از پیام های شفاهی که باید بارها و بارها گفته شود ، بهتر حفظ شده و قابل اطمینان تر است.
  3. ۳. نسخه نوشته شده کلام ، می تواند بارها و بارها کپی شود ، برای افراد بیشتری قابل دسترس است تا آن را بخوانند.
  4. ۴- ما همزمان با تعداد محدودی از افراد در یک مکان می توانیم صحبت کنیم ، اما آنچه که به نوشتار متعهد است؛ این است که می تواند توسط خوانندگان بی شماری در مکان ها و قاره های مختلف خوانده شود ، و حتی برای نسل های بعدی نیز یک برکت باشد.
  5. ۵- اگر افراد خود قادر به خواندن نباشند ، دیگران می توانند یک سند مکتوب را با صدای بلند برای آنها بخوانند.

مهمترین سوال در کتاب مقدس در مورد نجات است و چگونه می توانیم نجات یابیم؟ چه فایده ای دارد ، همانطور که عیسی المسیح به ما گفت ، "چه فایده ای برای کسی دارد که تمام دنیا را بدست آورد ، اما روح خود را از دست بدهد؟" یا کسی در ازای روح خود چه چیزی می تواند بدهد؟ " (انجیل ، متی ۱۶: ۲۶).

خداوند دستور داد كه كلامش را بنويسند تا پس از ورود گناه به جهان تمام بشريت را به اين نجات سوق دهد. از میان لابه‌لای کتاب مقدس راهی برای نجات همه بشریت وجود دارد که خداوند آن را آماده کرده است.

فارسی