حضرت دانیال یکی از پیامبران خداست. نامی از او در قرآن نیامده است، اما در احادیث و روایات اسلامی میتوانیم درباره او بخوانیم. ما می توانیم داستان کامل او را در تورات بیابیم.
رویاها راهی هستند که خداوند برای آشکار ساختن نقشه ها و پیشگویی های خود از آنها استفاده می کند. اما برای دانستن نحوه تفسیر آنها به مطالعه و دعا نیاز است. دانیال نبی نمونه ای از آن است. او رویاهایی دریافت کرد و همچنین خواب هایی را درباره چیزهایی که برای قوم او اتفاق می افتاد، درباره پادشاهی های آینده و حتی در مورد آمدن روز قیامت تعبیر کرد.
یک شب، نبوکد نصر، پادشاه امپراتوری بابل، خوابی دید که او را عمیقاً پریشان کرد، تا جایی که دیگر نتوانست بخوابد و حتی بعد از آن خواب را فراموش کرد: « نِبوکَدنِصَّر در سال دوم سلطنتش خوابی دید. این خواب چنان او را مضطرب کرد که سراسیمه بیدار شد و نتوانست دوباره به خواب رود.» (دانیال 2: 1. )اما می دانست که این پیام مهمی است و از حکیمان و مشاوران دربار خواست تا این خواب و معنای آن را آشکار کنند: «پس همهٔ منجمان، جادوگران، طالعبینان و رمالان خود را احضار کرد تا خوابش را تعبیر کنند. وقتی همه در حضورش ایستادند گفت: «خوابی دیدهام که مرا مضطرب کرده، از شما میخواهم آن را برای من تعبیر کنید.» - (دانیال 2: 2-3.) با این حال، هیچ یک از آنها نتوانستند رویای پادشاه را آشکار کنند، و پادشاه، خشمگین، تصمیم گرفت همه خردمندان را در دربار بابل بکشد. اما در میان آنها دانیال جوان بود که بنده ای با وفای خدا بود و به اسارت به بابل برده شده بود. پیامبر جوان پس از اینکه متوجه شد چه اتفاقی افتاده بود، از پادشاه وقت خواست تا به او کمک کند و همه را از فرمان مرگ رهایی بخشد: «پس دانیال به حضور پادشاه رفت و از او مهلت خواست تا خواب او را تعبیر کند. »– دانیال 2:16.
دانیال خود را وقف دعا و طلب رحمت و حکمت خداوند کرد و سپس یک شب خواب بر او نازل شد: «همان شب در رؤیا آن راز بر دانیال آشکار شد و او خدای آسمانها را ستایش نموده،.» -( دانیال 2: 19.) او احترام کامل را برای خدا قائل بود، زیرا می دانست که تنها با او و کلام او است که می توان رویاها را تعبیر کرد. سپس دانیال خود را نزد نبوکد نصر پادشاه حاضر کرد و با اطمینان راز خواب را فاش کرد: «ای پادشاه، در خواب مجسمهٔ بزرگی را دیدید که بسیار درخشان و ترسناک بود.» – (دانیال 2: 31.) هنگامی که دانیال شروع به گفتن خواب برای نبوکدنصر کرد، بلافاصله خوابی را که دیده بود به یاد آورد و آن را فراموش کرد. دانیال ادامه داد و رویای مجسمه را شرح داد: «سر این مجسمه از طلای خالص، سینه و بازوهایش از نقره، شکم و رانهایش از مفرغ، ساقهایش از آهن، پاهایش قسمتی از آهن و قسمتی از گل بود. در همان حالی که به آن خیره شده بودید، سنگی بدون دخالت دست انسان از کوه جدا شد و به پاهای آهنی و گلی آن مجسمه اصابت کرد و آنها را خرد نمود. سپس مجسمه، که از طلا و نقره و مفرغ و گل و آهن بود، فرو ریخت و به شکل ذرات ریز درآمد و باد آنها را مانند کاه پراکنده کرد، به طوری که اثری از آن باقی نماند. اما سنگی که آن مجسمه را خرد کرده بود کوه بزرگی شد و تمام دنیا را در برگرفت.«خواب این بود، اما حال تعبیر آن:» –( دانیال 2: 32-36.)
پس از تعريف خواب، معني را نيز به پادشاه گفت:«ای پادشاه، شما شاه شاهان هستید، زیرا خدای آسمانها به شما سلطنت و قدرت و توانایی و شکوه بخشیده است. او شما را بر تمام مردم جهان و حیوانات و پرندگان مسلط گردانیده است. سر طلایی آن مجسمه شما هستید. اما وقتی سلطنت شما به پایان رسد، سلطنت دیگری روی کار خواهد آمد که ضعیفتر از سلطنت شما خواهد بود. پس از آن، سلطنت سومی که همان شکم مفرغین آن مجسمه باشد روی کار خواهد آمد و بر تمام دنیا سلطنت خواهد کرد. پس از آن، سلطنت چهارم به ظهور خواهد رسید و همچون آهن قوی خواهد بود و همه چیز را در هم کوبیده خرد خواهد کرد. همانطور که دیدید پاها و انگشتهای مجسمه قسمتی از آهن و قسمتی از گل بود. این نشان میدهد که این سلطنت تقسیم خواهد شد و بعضی از قسمتهای آن مثل آهن قوی و بعضی مثل گل ضعیف خواهد بود. مخلوط آهن و گل نشان میدهد که خانوادههای سلطنتی سعی خواهند کرد از راه وصلت، با یکدیگر متحد شوند، ولی همانطور که آهن با گل مخلوط نمیشود، آنها نیز متحد نخواهند شد. «در دوران سلطنت آن پادشاهان، خدای آسمانها سلطنتی برقرار خواهد ساخت که هرگز از بین نخواهد رفت و کسی بر آن پیروز نخواهد شد، بلکه همهٔ آن سلطنتها را در هم کوبیده مغلوب خواهد ساخت و خودش تا ابد پایدار خواهد ماند. این است معنی آن سنگی که بدون دخالت دست انسان از کوه جدا شد و تمام آهن، مفرغ، گل، نقره و طلا را خرد کرد. به این وسیله خدای بزرگ آنچه را که در آینده اتفاق خواهد افتاد، به پادشاه نشان داده است. تعبیر خواب عین همین است که گفتم.» – (دانیال 2: 37-45.)
در این توضیح میبینیم که دانیال آنچه را که خداوند نازل کرده بود به پادشاه نشان داد تا بداند که پادشاهی او از بین خواهد رفت و پادشاهی دیگر فراتر از پادشاهی او و متوالی دیگر پادشاهیهایی که قسمتهای مختلف مجسمه نشان داده میشوند، خواهد آمد. حقایق تاریخ نشان می دهد که شصت سال پس از رؤیای نبوکدنصر، بابل به دست پادشاهی "ماد و پارس" افتاد (539-331 قبل از میلاد). سپس پادشاهی که جانشین امپراتوری ماد شد، پادشاهی یونان (331-168 قبل از میلاد) بود، سپس پادشاهی روم (168 قبل از میلاد تا 476 بعد از میلاد) آمد تا اینکه امپراتوری روم به چند ملت دیگر (خشت و آهن) تقسیم شد. پادشاهی های اروپا).
سنگی که «به دست هیچ انسانی» بریده نشد و به پای مجسمه اصابت کرد، نمایانگر بازگشت عیسی مسیح (علیه السلام) و برپایی پادشاهی ابدی صلح و هماهنگی است. می بینیم که حقایق تاریخی مکاشفه دانیال به پادشاه نبوکدنصر را تأیید می کند و این می تواند ما را نسبت به برنامه های خداوند و تحقق آخرین قسمت نبوت که بازگشت عیسی مسیح است امیدوار و مطمئن سازد. (اطمینان او بر ما باد).
از این رویا درس های مهم زیادی می آموزیم:
- 1. اهمیت پرستش خدا و نه بتها.
- 1. خداست که معنای واقعی خوابها را آشکار می کند و از انسان استفاده میکند.
- 1. خداوند بر تاریخ جهان مسلط است.
- 3 خداوند از طریق رویاها با ما صحبت می کند.