داستان عبد المسيح

من در قلب خاورمیانه متولد و رشد یافتم،من هیچ اعتقتادی به وجود خدا نداشتم. اما در سن نوجوانی یک مسلمان پُر شور و شعف اسلام تبدیل شدم. نفرت و کینه داشتن از مسیحیان و دین مسیحیت را در آن زمان فرا گرفتم. همچنین به من آموخته شد که مسیحیان کافر هستند و ایمان و اعتقاد آنها از یک دروغ بزرگ بیش نمی باشد.نفرت و بیزاری من تنها مسیحیان را شامل نشد بلکه به یک مرحله ای رسیدم که از همه نفرت پیدا کردم ، حتی افراد خانواده ام چونکه فکر کی کردم آنها از صراط مستقیم و دستورات خدای اسلام پیروی نمی کنند و گناهکار هستند.در پی این چالش و تنفر و بیزاری ، یک روز بعد از ظهر وقتی که تنها 18 هجده سال داشتم و در حال مطالعه برای امتحانهای نهایی بودم ناگهان یک مرد سفید پوش در مقابل من جلوه گردید،او دست خود را بر روی کتف من گذاشت و اینچنین گفت: من راه، راستی و زندگی هستم. او از من خواست تا از پیروی و خدمت کنم.اینچنین از او شنیدم که «دشواری های زیادی در پیش تو خواهد بود ،انا من همیشه در کنار تو هستم در آن هنگام تو از دشواری و سختی ها سر بلند و پیروز بیرون خواهی آمد». یک احساس آرامش درونی به من دست داد.

براستی این مرد که بود که خود را راه ، راستی و زندگی نامید؟هیچ آگاهی در مورد او نداشتم ولی بسیار مایل به شناخت و آشنایی او بودم،بنابراین شروع به جستجو برای شناخت و یافتن او پرداختم.در تماس با یک فردی مسیحی اینچنین برای من بازگو کرد که رویای من دقیقاّ همان تصویری از عیسی مسیح در کتاب مقدس (انجیل) توصیف کرده می باشد.از آن فرد مسیحی در خواست کردم که یک نسخه از کتاب مقدس (انجیل) در اختیارم دهد.در آن شب تمام عهد جدید را برای دو بار مطالعه کردم تا جایی که این آیه را یافتم عیسی بدو گفت، من راه و راستی و حیات هستم. هیچ‌کس نزد پدر جز به‌وسیلهٔ من نمی‌آید. يوحنا فصل 14آیه 6

پس از گذشت دو روز باردیگر خدا از طریق رویا با من سخن گفت، در رویای ام من با یک گروه از مردم در یک جنگل در حال راه رفتن بودیم تا جایی که به منطقه بسیار تاریک رسیدیم جایی که بعضی از افراد جرأت پیشروی بیشتررا نداشتند ودر راه باز ایستادن اما به خودم گفتم که من باید راهم را ادامه دهم این موضوع چهاربار پیاپی تکرار گردید سرانجام به پایان راه رسیدم ، راه به یک خانه کوچک و ویرانه ختم شد. از دور شدت ویرانگی را دیدم ولی باز ناسیتادم نور یک شمع که در وسط خانه روشن بود مرا تشویق کرد تا درون خانه شوم لحظه ای که وارد خانه شدم آن شمع نورانی خاموش گردید ، زانو زدم و چشمهایم را بستم و با اندوهی فراوان گفتم چرا؟

ناگهان دستی را بر روی شانه ام احساس کردم چشمهایم را باز کردم و ایستادم خانه کاملاّ تغییر یافته بود همه چیز تازه و جدید و سرشار از نور ، همان مردی را که پیش از این در خواب دیده بودم در کنار من ایستاده بود گفت: برو و نگران نباش من برای همیشه در کنار تو هستم.

بنابراین خدا زندگی مرا لمس کرد هنوز و هر روز دست او را بر شانه خود احساس می کنم. بدرستی این اطمینان را دارم که خدا یک هدف و تدبیر خاصی برای زندگی ام دارا می باشد، پس من ازهدف و تدابیر او در زندگی ام پیروی می کنم و از یاری نشر محبت او برای جهانیان کوتاهی نخواهم کرد.

تنها عیسی مسیح می تواند قلب و ذهن ما را از نفرت و کینه توزی پاک و پالایش دهد و جای آن را با میوه ی روح و محبت پر کند .ميوه ی روح، محبّت و خوشی و سلامتی و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است، که هیچ شریعتی مانع چنین کارها نیست. غلاطيان فصل 5 آیه23-22 از شما دعوت بعمل می آورم برای گرویدن به پیروان عیسی مسیح به او این اجازه دهید تا وارد زندگی شما شود امیدوارم که شما مزه با عیسی مسیح زندگی کردن را در زندگی بچشید تنها راه رسیدن به خدا عیسی مسیح می باشد. عیسی بدو گفت، من راه و راستی و حیات هستم. هیچ‌کس نزد پدر جز به‌وسیلهٔ من نمی‌آید. يوحنا فصل 14 آیه 6

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. Salam, thank you for sharing this story, it brings joy to my heart seeing God brings people to know him, I have a similar experience. Please, continue sharing these stories. God bless you.

    1. Thanks for your message, Chris. We are happy that this testimony was relevant for your life. Do not hesitate to explore our other articles and feel free to send us your questions and/or suggestions. May God always bless you.

  2. خدا را شکر چه داستان زیبایی با تشکر از شما برای این وب سایت، چیز جدیدی را که امروز در جهان به آن نیاز داریم، به ارمغان می آورد، امیدی تازه.

    1. ذکری ممنون از نظر شما و همچنین خوشحالیم از اینکه مطالب ما برای شما مفید است. همیشه موفق باشید و از ارسال سوالات و یا پیشنهادات خود دریغ نکنید.

  3. السلام علیکم، مرد سفید پوشی را هم در خواب دیده بودم. او به من گفت که او راه راست و زندگی است و از من می خواهد او را پیروی کنم. بله، و من سرشار از آرامش بودم و محبت او را احساس کردم. من باید با دقت به این موضوع نگاه کنم، فقط می خواهم بگویم از شما برای به اشتراک گذاری این داستان تشکر می کنم.

    1. وعلیکم السلام، احمد. خوشحالیم که این شهادت برای شما مفید بوده است. این مرد سفیدپوش، عیسی مسیح (علیه السلام) است و گفت: عیسی به او فرمود: «راه منم، راستی منم، زندگی منم. هيچكس نمی‌تواند به خدا برسد مگر به‌وسیلهٔ من.»- (انجیل، یوحنا 14: 6.) نگاه کنید و، با ایمان بررسی کنید و خداوند همه پاسخ ها را به شما خواهد داد. باشد که برکت خداوند همیشه همراه شما باشد. اگر کمکی از دست ما بر می آید دریغ نکنید برای ما بنویسید.

  4. Estas Histórias faz pulsar o meu coração a mil ,pois vejo o cuidado de Deus por todos os que sinceramente procura seu cuidado, Amém feliz sábado a todos.

More Stories
آیاتی قرآنی که حقیقت داشتن و بدون تغییر بودن تورات و اناجیل در زمان محمد را نشان می دهند
فارسی